این روزها همهجا حرف از درختکاری و احیای جنگلها برای مقابله با تغییرات اقلیمی است؛ پیشنهادی که در حرف آسان و در عمل مشکل است.
در سراسر جهان ابتکارات بزرگی برای درختکاری در جریان است با هدف بازگرداندن چشماندازی جنگلی چرا که درختان بیشتر برای معاش سودمندند. درختان با فراهم آوردن زیستگاه برای موجودات جاندار تنوع زیستی را افزایش میدهند و از محیط زیست محافظت میکنند. هدف از برخی نوآوریها در این زمینه نیز جذب دیکسید کربن با هدف کم کردن اثرات تغییرات اقلیمی است.
بهعنوان مثال در آفریقا، هدف از ابتکار «دیوار بزرگ سبز» که در سال ۲۰۰۷ آغاز شد، احیای صد میلیون هکتار زمین ناحاصلخیز تا سال ۲۰۳۰ عنوان شده است. این ابتکار به خود کاشت درخت و دیگر پوششهای گیاهی و همچنین کمک به احیای طبیعی این زمینها بستگی دارد.
در مقیاسی جهانی، هدف از «چالش بُن» نیز بازگرداندن ۳۵۰ میلیون هکتار زمین با خاک نامرغوب و جنگلزداییشده، در همان بازه زمانی تعیینشده برای «دیوار بزرگ سبز» و با به کار گرفتن راه احیای مشابه است.
مشکل اما این است که پروژههای احیا، در رسیدن به نتایج دلخواه، موفقیتهای محدودی کسب کردهاند. بهعنوان مثال، درختان نوکاشته معمولا بهدلیل انتخاب نادرست آنها زنده نمیمانند. درختهایی که جان سالم به در میبرند، با محدودیتهایی روبهرویند و برای سایر درختان و جانوران نفع چندانی ندارند. اینها دلایلی است که در ارزیابی برنامه درختکاری «دانه برای سبز شدن» در چین، عنوان شده است.
دلایل شکست طرحهای درختکاری انبوه، فراوان است. اما آن موردی که پژوهشگران حوزه جنگل-زراعی کاربردی مدنظر دارند، این است که اغلب به نوع درختانی که تصمیم به کاشت آنها گرفته میشود و اینکه چه درختی باید کجا کاشته شود، توجه کافی نمیشود. این مورد هم درباره گونه درختانی که قرار است کاشت شود و هم منبع بذری که برای این گونههای خاص استفاده میشود، صادق است. بهعلاوه، باید به تامین بذر و نهال این درختان و اینکه چگونه تحویل مناطق کاشت میشود هم توجه بیشتری داشت.
در وضعیت فعلی، در پروژههای احیا، بسیاری درختهای غیربومی کاشته میشود که میتواند به «ویرانی زیستبومی» بینجامد و یا به عبارتی دیگر، عواقب ناخواستهای داشته باشد که به بدتر کردن شرایط زیستمحیطی و حتی گاه بهسرعت، دامن بزند. درختان نامناسب معمولا از آن رو برای کاشت استفاده میشوند که زارعان آنها دانش اینکه چه درختی برای کاشتن بهتر است را ندارند و یا صرفا به بذر درختانی که نیاز است، دسترسی ندارند.
پیشتر نیز بر «تامین منبع بذر درخت» تاکید شده است؛ اصطلاحی که برای تامین بذر و نهال استفاده میشود. در غیر این صورت، زارعان از ابتدا به مشکل برمیخورند و ابتکارات گسترده احیا نیز در آخر با شکست مواجه میشوند.
چندین راه برای پرداختن به این مشکل و پیشرفت نتایج بازکاری وجود دارد؛ تمامی این راهها درباره قابلدسترس بودن منبع تامین بذر، شبکهسازی و فراهم آوردن ظرفیت برای عوامل گوناگونی است که در تامین منابع بذر دخیلاند. همچنین تبادل اطلاعات درباره بهبود شرایط فعلی درختکاری نیز لازم است. پژوهشگران چندین راه پیشنهادی دارند که در زیر میآید:
درست انجامش دهید
کلید موفقیت در ابتکارات درختکاری انبوه، داشتن میزان کافی از بذر مناسب است.
برای این موضوع و بهشکل امتحانی در یک کشور، بوستانهایی از نهال پرورش داده شده که اغلب بومی همان منطقهاند. به این شکل، آنچه در احیای جنگلها به آن نیاز است با بذری که با آن منطقه سنخیت دارد، همخوانی دارد. ایجاد شبکه برای اتصال بخش خصوصی و دولتی در تحویل بذرها و افزایش ظرفیت آنها برای پیشرفت زیرساخت سامانه بذر درخت نیز مهم است.
بهعنوان مثال، در مرکز «جنگل-زراعی جهانی»، از «سامانه بذر درخت» برای بهبود وضعیت کنونی درختکاری استفاده میشود. این سامانه بهمنظور حصول اطمینان از جمعآوری بذر مورد نیاز با کیفیت بالا از منابع باکیفیت از بوستانها و گلخانهها و قرار دادن آنها در اختیار زارعان است.
تامین بذر و نهال از مراکز محلی مزیت دیگری هم دارند و آن حمایت از توسعه کسبوکار در مناطق روستایی است.
دانشتان را با هم به اشتراک بگذارید
اقداماتی که پیشتر ذکر شد میتواند به حل مشکلات دشوار در دسترس بودن بذر درخت کمک کند اما در دسترس بودن دانش هم خود مساله است.
پژوهشگران در سال ۲۰۲۱ پلتفرمی بهنام «دانش درختی جهانی» به راه انداختند که به روسای پروژههای درختکاری و زارعان برای تشخیص اینکه باید چه درختی را کجا و به چه منظور کاشت کمک میکند.
در این پلتفرم ابزارهایی نیز برای آموزش، پایگاه داده، نقشه و اپلیکیشنهای مخصوص گوشی هوشمند نیز وجود دارد. اطلاعات مربوط به صدها درخت بر روی این پلتفرم موجود است. محققان منبعی مشابه به این را نیز برای کمک به تامین منابع درختکاری ایجاد کردهاند.بر اهمیت تامین منبع بذر صحیح بیش از این نمیتوان تاکید کرد.
نقش مردم در برنامههای درختکاری چیست؟
مدلهای پژوهشی اینکه چه اندازه درختکاری و یا بازکاری جنگلها برای کاهش دیاکسید کربن رو به افزایش در جو نیاز است را تخمین زدهاند. تلاشها در این امر باید از تئوری به عملی تبدیل شود، اما تجربیات دنیای حقیقی نشان میدهد که انجام ایندست پروژهها بسیار آشفته است.
اینکه منابع مالی کارزارهای بازکاری جنگلها چطور تامین شده و انگیزه از کاشت درخت چیست، اینکه چه درختی باید کجا کاشته شود را مشخص میکند.
نحوه نگهداری زمین نیز در نهایت، بر اینکه درختهای نوکاشته تا چه مدت جان سالم به در ببرند موثر است. تلاشها در سراسر دنیا برای رویاندن پوشش درختی جهان، نشان میدهد که از سر راه برداشتن این موانع چقدر دشوار است.
یک پژوهش اخیر در شمال هند نشان داد که دههها برنامههای درختکاری هزینهبر، «تاج پوشش» را که معياری براي مطالعه، بررسی تغييرات و پايش جنگل است، در این منطقه افزایش نداده است و مناطق کاشتشده، هیچ مزیت بزرگی، همانند تامین غذا و هیزم برای ساکنان محلی نداشته است. این به آن دلیل بود که نمیشد این درختها در مجاورت مزارع کشاورزی کاشته شود، پس به جای آن به مناطقی که کمی تا قسمتی پوشش درختی داشت منتقل شد و در نهایت به کاهش فایده احتمالی جذب دیاکسید کربن منجر شد. توجه جنگلبانان محلی هم بیشتر معطوف بر رسیدن به اهداف برنامه درختکاری بود تا پرورش آنگونه جنگلها و درختانی که برای مردم محلی مهم بود.
دیاکسید کربن تنها قسمت ماجرای زمین نیست. درختان و جنگلها آبوهوای خُرداقلیمها و چرخههای آب را شکل میدهند، از تنوع زیستی پاسداری میکنند و منابع غذایی فراهم میآورند. همچنین مواد و دارو برای مردم محلی به ارمغان میآورند. همچنین بر حسب محل، درختان ارزشهای فرهنگی و معنوی متفاوتی دارند. درختان معمولا در دل چشماندازی قرار گرفتهاند که مزارع، شهرهای کوچک و بزرگ نیز در آن جای میگیرند.
درختکاری و احیای جنگلها در اغلب موارد هنگامی موفق است که نیازها و ارزشهای افراد محلی، مانند منابع درآمدزایی، را لحاظ کند. در حقیقت افراد محلی و بومی ایندست پروژهها را رهبری میکنند. در نهایت، احیای جنگلها هنگامی موفق است که در کنار مزیت برای کره زمین، بهنفع مردم نیز باشد.