اصغر شرفی، مربی تیمملی ایران در جام جهانی۱۹۷۸ به روزنامه اعتماد گفت: «انقلاب شد من را گرفتند و گفتند چرا ولیعهد را نکشتی؟ من کارهای نبودم و مهاجرانی تصمیم میگرفت که بروم تمرین دهم. گفتم مگر الکی است! من را رها کردند و من هم مملکتم را ول کردم و رفتم و چند سال از وطنم دور شدم.»
او در اعتراض به تعداد زیاد دستیاران امیر قلعهنویی، سرمربی فعلی تیم ملی گفت: «ما با تیم جوانان دو دوره قهرمان آسیا شدیم. کلا دو تا مربی بودیم اما چطوری است که الان با ۱۲ تا مربی نمیتوانیم قهرمان شویم؟ من و مهاجرانی قهرمانی در آسیا به دست آوردیم حالا اینها میآیند مصاحبه میکنند خب یک عذرخواهی کنند تمام شود و برود!»
مربی پرسابقه فوتبال ایران گفت: «چرا خودشان را توجیه میکنند؟ کار خودشان را بدتر نکنند. حالا بیرانوند میآید و میگوید این بهترین تیم بود، ما هم میدانیم اما چه کار کردید که هفت تا گل خوردید؟ اینها چطور زبان دارند میآیند صحبت میکنند من نمیدانم!»
او مسئولیت ناکامی در جام قهرمانی آسیا را بر عهده مدیران فوتبال ایران میداند: «علت قهرمان نشدن ما برمیگردد به آدمهایی که این کاره نیستند سر کار هستند. یکسری کوتولهها که فوتبال را نمیشناسند. به قلعهنویی که فوتبالی است کار ندارم اما این خرابه زمان میخواهد درست شود.»
شرفی گفت: «اینها که به تلویزیون میروند از مردم عذرخواهی کنند. ما هم میدانیم اینها کارهای نیستند و امثال تاج باید پاسخگو باشند. بروند یکی مثل ویلموتس را پیدا کنند باز هم چند میلیون دلار به او بدهند دوباره حال همه ما جا میآید.»
او گفت: «در بین اعضای فنی کنونی کدامشان جرات دارند روی حرف قلعهنویی حرف بزنند؟ آن آقایی که به عنوان سرپرست روی نیمکت مینشیند. آقای نبی کجای فوتبال بوده؟ ما کجای کار هستیم؟»
شرفی معتقد است دستیاران قلعهنویی، توانایی اثرگذاری بر او را ندارند: «بین تمام مصاحبههایی که دیدم یک نفر حرف درستی زد آن هم ساکت الهامی که گفت در بین ۱۰-۱۲ نفری که رفتند چه کسی میتوانست قلعهنویی را به چالش بکشد؟ بین این مربیان کدامشان میتوانستند از قلعهنویی ایراد بگیرد؟ یکی از اینها جراتش را داشتند بگویند چی درست است چی غلط؟ تا در واقع به او کمک کنند.»
او همچنین خاطره ای از حضور پزشکان فرمایشی در تیم فوتبال پس از انقلاب بیان کرده است: «ما در نپال بودیم و آنجا سرزمین فراموششدگان است. تیم ما دو تا دکتر و فيزيوتراپ برای آن مسابقات داشت، مشکل دارو داشتیم. دکتر تیم ملی آمد به من گفت دکتر بیت امام هستم، گفتم دارو چی داری؟ گفت ندارم! گفتم چرا دارو نداری؟ به دکتر گفتم کجا امام گفته بدون دارو با تیم بیایی که جلوی عربها خجالت بکشیم! خلاصه اینکه نصف داروها را با کمک پزشک دیگر به بچهها رساندیم.»
شرفی در اعتراضی دیگر به حذف تیم ملی به دست قطر گفت: «ما نباید از کشورهای عربی میباختیم. در تیم ارتش بازی میکردم به دیدار تیمسار آریانا میرفتیم او به ما میگفت با کشورهای عربی که بازی میکنید دستتان آهن باشد با دستکش ابریشمی. یعنی دست آنها را خرد کنید! چون اینها ما را دوست ندارند! ما طوری بازی میکردیم و برنده میشدیم که آن یارو، صدام سیگارش را میجوید!»
مربی پیشین تیم ملی فوتبال ایران درباره فوتبال خشن تیم ملی فلسطین و سوریه با ایران گفت: «با اینهمه کمکی که به عربها میکنیم درون زمین میخواهند پای بچهها را بشکنند. در جواب خوبی ما انگار با دشمنشان بازی میکنند. قبل از انقلاب افتخار میکردند که فارسی صحبت میکنند، عراقیها یک بازیکن داشتند به نام طارق وقتی به ایران میآمد از او نتیجه را میپرسیدیم، میگفت مگر عرب میتواند عجم را ببرد؟»