«روزهای آزادی» نمایش تازه‌ای است از لولا آریاس که به تازگی در جشنواره آوینیون، یکی از بزرگ‌ترین جشنواره‌های جهان در زمینه هنرهای نمایشی اجرا شد؛ اجرایی که داستان واقعی زنان زندانی آزاد شده در آرژانتین را دنبال می‌کند با بازی خود آنها.

لولا آریاس پیشتر داستان این زنان را در زندان در فیلمی به نام رئاس(Reas) دنبال کرده بود؛ فیلمی که برای اولین بار در جشنواره برلین امسال به نمایش درآمد و موزیکال مستندی بود درباره زنانی که در زندان زنان یک گروه موسیقی تشکیل داده‌اند و فیلم سعی داشت دنیا و افکار و رویاهای این زنان را تصویر کند.

حالا همان زنان که آزاد شده‌اند، در این نمایش تازه با عنوان روزهای آزادی (Los dias afuera) باز نقش خودشان را بازی می‌کنند: نقش امروزشان را در زندگی تازه پس از زندان و مشکلات آن. اما باز با یک موزیکال روبرو هستیم که در آن قطعات مختلف موسیقی‌ای که به شکل زنده توسط این زنان اجرا می‌شود، بخش مهمی از نمایش را شکل می‌دهد.

این نمایش و همین طور فیلم رئاس بر اساس غریبی شکل گرفته‌اند: درخواست از ما برای همذات پنداری و حس دنیای زنانی که بی‌گناه نبوده‌اند و غالباً جرم‌های خطرناکی را مرتکب شده‌اند؛ از قاچاق مواد مخدر تا جرم‌های سنگین تکان‌دهنده دیگر. اما نمایش از ما می‌خواهد گذشته آنها را فراموش کنیم و حالا به امروز آنها به عنوان یک انسان نگاه کنیم. در نتیجه تماشاگر با یک دوگانه پیچیده‌ای روبرو می‌شود که در آن هم باید به شخصیت‌ها نزدیک شود و هم به نوعی احساس می‌کند باید فاصله خود را با آنها حفظ کند.

همین نزدیک شدن به شخصیت‌ها و فاصله گرفتن از آنها را در سبک و سیاق خود کارگردان هم می‌بینیم. لولا آریاس در روایت شخصیت‌هایش از نوعی فاصله گذاری استفاده می‌کند: نمایش بی‌واسطه شخصیت آنها که از دنیای نمایش به دنیای واقعی می‌رسد و کارگردان گاه با یک فاصله‌گذاری این مرز را یادآوری می‌کند.

مثلاً یکی از زنان از تلاش‌اش برای حمل دو کیلو کوکائین که باعث گیر افتادن او در فرودگاه شده می‌گوید، اما بلافاصله با نوعی فاصله‌گذاری روبرو هستیم: «رویای من این بود که بروم به پاریس. می‌گویند زیر برج ایفل نوشته شده هرگز از رویاهایت دست برندار. من هم از رویاهایم دست برنداشتم. برای همین است که می‌بینید الان اینجا هستم، در فرانسه.» اینجا با یک دیالوگ ساده گذشته این زن به امروز او پیوند می‌خورد و شخصیت روی صحنه او به شخصیت واقعی‌اش اشاره می‌کند که حالا در این لحظه به عنوان بازیگر بالاخره وارد فرانسه شده و در آوینیون حضور دارد.

شرح مصیبت‌های این زنان در زندگی، گاه طولانی و کشدار می‌شود، اما در عین حال برخی روایت‌های آنها تکان دهنده است: یکی از آنها که ترنس است می‌گوید بخاطر ظاهرش کسی به او اتاق اجاره نمی‌دهد و پلیس هر بار جلوی اتوموبیل او را می‌گیرد. دیگری که حالا پس از زندان یک کارگر جنسی است از کتک خوردن از یک مرد و شکستن دندانش می‌گوید و ادامه می‌دهد که با کمک دوستانش مرد را تا آمدن پلیس نگه داشته‌اند، اما پلیس در نهایت او را دستگیر کرده و مرد آزادانه به راه خود ادامه داده است.

ویدئو نقش مهمی در نمایش دارد و این شخصیت‌ها رو به دوربین‌هایی که در نقاط مختلف کار گذاشته شده‌اند یا در دست بازیگران هستند، تصاویری از خود را روی پرده پخش می‌کنند. این تمهید که به طور کلی در هنرهای نمایشی از فرط تکرار خسته‌کننده شده، در مواقعی که با دنیای صحنه می‌آمیزد و بخشی از آن می‌شود (مثل جایی که آنها رو به دوربین برای پیدا کردن کار مصاحبه می‌کنند) درست از کار در می‌آید، اما در بسیاری از صحنه‌های دیگر تمهید اضافه و بی‌دلیلی به نظر می‌رسد که صحنه را بی‌جهت شلوغ می‌کند در حالی که شاید خلوت بودن صحنه در چنین نمایشی که می‌خواهد به درون شخصیت‌های پیچیده تنهایش نفوذ کند، تمهید بهتری به نظر می‌رسید.

اما نکته مثبت اجرا، ترکیب شادی و غم است. در برخی صحنه‌ها با هولناک بودن موقعیت و زندگی این شخصیت‌ها روبرو هستیم و در برخی دیگر با سرزندگی و رقص و آواز خوانی آنها که می‌خواهند آزاد بودن‌شان را جشن بگیرند. گاه زمانی که این آزادی جشن گرفته می‌شود به همه‌گیری کرونا که همزمان با آزادی آنها بوده اشاره می‌شود و این که آنها که از سلولی درآمده‌اند، حال باز در یک اتاق گیر افتاده‌اند. یا این که شادی‌های آنها بخاطر آزادی با توهین‌ها و تحقیرهای دیگران و رفتار آکنده از سو‌ء‌ظن مردم، نیمه کاره می‌ماند.

همین را در بخش انتهایی اثر هم می‌بینیم: جایی که این زنان سرخوشانه آوازی را می‌خوانند که به نظر می‌رسد برای جشن گرفتن زندگی است و این پایان این نمایش خواهد بود (با تأکید بر این که «هر روز تا صبح خواهند رقصید») ، اما نمایش با مونولوگ تلخ یکی از زنان که در پی می‌آید و از ترس‌هایش درباره آینده می‌گوید، پایان می‌یابد، گویی که تلخی زندگی این زنان پایانی ندارد.

خبرهای بیشتر

پربیننده‌ترین ویدیوها

جهان‌نما
چشم‌انداز
اقتصاد و بازار
۲۴ با فرداد فرحزاد

شنیداری

پادکست‌ها