مراد ویسی در برنامه روزانهاش در ایران اینترنشنال، خبرهای مهمی را که در لابهلای اخبار دیده، همراه با نکات تحلیلی و سوابقی که هر خبر ممکن است داشته باشد، گردآوری میکند تا اگر کسی فرصت پیگیری اخبار را نداشته باشد، بتواند با دیدن این برنامه از مهمترین اخبار روز مطلع شود.
این متن خلاصه مطالب مطرح شده در برنامه سیاست با مراد ویسی است که روزهای شنبه تا چهارشنبه اینجا به اشتراک گذاشته خواهد شد. ویدیوی کامل برنامه سیاست با مراد ویسی را میتوانید اینجا ببینید.
احداث پایگاه هوانیروز سپاه در دو کانون اعتراضات خیزش زن، زندگی، آزادی
پس از آغاز خیزش «زن، زندگی، آزادی» و کشته شدن مهسا (ژینا) امینی در سال ۱۴۰۱، اعتراضات گستردهای در سراسر کشور شکل گرفت.
این اعتراضات ابتدا از مقابل بیمارستان کسری در تهران آغاز شد، سپس به زادگاه ژینا در سقز و دیگر شهرهای کشور از جمله سنندج، سیستان و بلوچستان، و زاهدان گسترش یافت.
در زاهدان، حوادثی همچون «جمعه خونین» رخ داد که در آن نیروهای سپاه معترضان را به رگبار بسته و بیش از ۱۰۰ نفر را در یک روز کشتند.
پس از این اعتراضات، سپاه پاسداران به جای پرداختن به مطالبات مردمی، استراتژیهای خود را بر شناخت نقاط ضعفهایش در جریان سرکوب و ترمیم این نقاط ضعف گذاشت.
رویکرد سپاه و نظام جمهوری اسلامی، نه گوش دادن به صدای اعتراضات، بلکه شناسایی ضعفهای خود در سرکوب و تقویت این تواناییهاست. سپاه این سیاست را پس از هر موج بزرگ اعتراضات مردمی در سالهای ۱۳۷۸، ۱۳۸۸، ۱۳۹۶، و آبان ۱۳۹۸، و نیز پس از خیزش «زن، زندگی، آزادی» بهکار گرفته است.
یکی از مهمترین اقدامات سپاه پس از خیزش اخیر، احداث دو پایگاه هلیکوپتری در سیستان و بلوچستان و مناطق کردنشین بوده است. این پایگاهها با هدف تقویت قدرت سرکوب در این مناطق استراتژیک ایجاد شدهاند. سپاه از این طریق به دنبال پاسخگویی به نگرانیهای خود از اعتراضات گسترده در این نواحی در آِینده است.
این پایگاهها تحت نظارت قرارگاه حمزه در شمال غرب و قدس در جنوب شرق کشور قرار دارند و در رزمایشهای امنیتی از جمله برای سرکوب اعتراضات از این بالگردها استفاده شده است.
با وجود این تلاشها، گسترش اعتراضات در سالهای اخیر نشان داده است که افزایش سرکوب، منجر به تشدید و گسترش نارضایتی عمومی میشود.
اعتراضات از سال ۱۳۸۸ به بعد از نظر جغرافیایی و تعداد افراد معترض گستردهتر و مطالبات مردم رادیکالتر شده است. مردم از درخواستهایی مانند «رای من کجاست» عبور کرده و اکنون خواستار تغییرات بنیادیتری هستند.
این روند افزایش اعتراضات، حتی در میان گروههای مختلف اجتماعی، از جمله دانشجویان، کارگران، بازنشستگان، معلمان، پرستاران، دامداران و کشاورزان، مشهود است.
با این حال، جمهوری اسلامی به جای بازبینی سیاستهای خود و تلاش برای حل مشکلات اجتماعی، به گسترش نهادهای سرکوب و اطلاعاتی پرداخته است.
به عنوان مثال، فرمانده یگان ویژه پس از اعتراضات اخیر اعلام کرد که نیروهای یگان ویژه باید دو برابر شوند و برای مقابله با اعتراضات در ۴۰۰ نقطه کشور آماده باشند.
همچنین، نیروی انتظامی از نظر سازمانی و تعداد نفرات گسترش یافته و به «فرماندهی کل انتظامی» تبدیل شده است. در کنار آن، سازمان اطلاعات فراجا نیز به عنوان نهادی اطلاعاتی و امنیتی جدید تأسیس شد تا در کنار سازمان اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات، وظیفه رصد و مقابله با ناآرامیها را بر عهده گیرد.
این اقدامات نشاندهنده نگرانی جدی حاکمیت از تکرار اعتراضات مردمی است. به جای رویکردی مبتنی بر حل مشکلات، سیاستهای سرکوبگرانه و تکیه بر قدرت نظامی و امنیتی همچنان در دستور کار قرار دارد.
فرمانده سپاه: بیشترین دشمن در جهان را داریم
حسین سلامی، فرمانده سپاه پاسداران، چهارشنبه ۲۱ شهریور که جمهوری اسلامی بیشترین دشمنان را در جهان دارد و با نوعی افتخار به توضیح علت آن پرداخت.
این دیدگاه، نه تنها نادرست بلکه فاجعهبار است. اینکه ایران به جای تلاش برای ایجاد دوستی و همکاری با جهان، بیشترین دشمنان را دارد، نباید دلیلی برای افتخار باشد. این موضوع که یکی از بالاترین مسئولان کشور با افتخار از این واقعیت سخن میگوید، نشان میدهد که سیاستهای موجود به نفع مردم نیست.
قبل از انقلاب اسلامی، ایران روابط متعادلتری با جهان داشت. به عنوان مثال، در دوران شاه تنها با عراق صدام حسین دشمنی جدی وجود داشت و حتی با شوروی روابط سیاسی و تجاری برقرار بود.
این وضعیت با وقوع انقلاب اسلامی و تغییر سیاستهای منطقهای و جهانی جمهوری اسلامی، تغییر کرد. سیاستهایی همچون گروگانگیری در سفارت آمریکا و حمایت از گروههای نیابتی، منجر به افزایش دشمنیها با ایران شد.
آمریکا که پیش از آن اطلاعات حمله عراق به ایران را در اختیار ایران قرار میداد، پس از ماجرای گروگانگیری در نهایت در جنگ ایران و عراق از صدام حمایت کرد.
از سوی دیگر، در جریان جنگ ایران و عراق، بسیاری از کشورهای قدرتمند جهان شامل ایالات متحده، شوروی و کشورهای اروپایی و عربی، از صدام حمایت کردند.
این موضوع، نتیجه سیاستهای اشتباه و عدم درک صحیح از معادلات بینالمللی و منطقهای بود. به جای افتخار به این دشمنیها، مسئولان جمهوری اسلامی باید راهبردهای اشتباه خود را بازنگری کنند و سیاستهای ضد آمریکایی، ضد اسرائیلی و حتی سیاستهای داخلی که به زیان مردم ایران است، تغییر دهند.