با بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، جمهوری اسلامی با سه سناریوی محتمل مواجه است. این سناریوها عبارتند از «تسلیم و پذیرش خواستههای ترامپ»، «مقاومت و تضعیف شدید در اثر فشارهای اقتصادی یا شکست در جنگ» و یا «سرنگونی در اثر فشارهای داخلی و خارجی».
نکته قطعی این است که جمهوری اسلامی نه تنها از بازگشت ترامپ تقویت نخواهد شد بلکه سناریوی چهارمی به نام تقویت نظام کاملا غیرممکن به نظر میرسد.
سناریوی اول: تسلیم و پذیرش خواستههای ترامپ
ترامپ در دوران ریاستجمهوری پیشین خود و پیش از خروج از برجام، لیستی از خواستههای مشخص از جمهوری اسلامی ارائه کرد.
این خواستهها شامل محدودیت شدید در برنامههای هستهای و موشکی، توقف حمایت از گروههای تروریستی و پایان دخالتهای منطقهای ایران است.
جمهوری اسلامی تاکنون از پذیرش این خواستهها سر باز زده است.
امروز تمرکز اصلی آمریکا، اسرائیل و اتحادیه اروپا بر برنامه هستهای ایران است که به گفته آنها و به گفته خود جمهوری اسلامی، در آستانه تولید بمب اتمی قرار دارد.
جمهوری اسلامی نه تنها برنامه هستهای خود را متوقف نکرده بلکه از تسریع آن خبر داده است. همچنین، سران نظام بارها تاکید کردهاند که از برنامه موشکی خود عقبنشینی نخواهند کرد.
این موضعگیریها بهویژه در میان فرماندهان نظامی نزدیک به علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، با نوعی رقابت در رجزخوانی و نمایش قدرت همراه است.
با این شرایط، احتمال دستیابی به توافقی فراگیرتر و سختگیرانهتر از برجام، اندک است زیرا خامنهای بارها اعلام کرده که مذاکره بر سر «نقاط قوت نظام» غیرممکن است و عقبنشینی از برنامههای هستهای و موشکی را به معنای پایان حیات سیاسی جمهوری اسلامی میداند.
سناریوی دوم: تضعیف شدید نظام در اثر فشارهای اقتصادی یا شکست در جنگ
در صورت عدم توافق جمهوری اسلامی و ترامپ، پیشبینی میشود که دولت ترامپ از همان ابتدای کار، تحریمهای نفتی و اقتصادی شدیدی را مجددا اعمال کند.
ترامپ در دوره پیشین خود صادرات نفت ایران را به کمتر از ۲۰۰ هزار بشکه در روز رساند اما دولت جو بایدن با مماشات، این رقم را به بالای ۱/۷ میلیون بشکه افزایش داد. با بازگشت ترامپ و کنترل کنگره از سوی جمهوریخواهان، انتظار میرود این مماشات پایان یابد.
تحریمهای شدیدتر، همراه با حمایت گسترده از اقدامات نظامی اسرائیل، میتواند جمهوری اسلامی را وارد یک دوره طولانی از فشار اقتصادی، انزوا و حتی فشار نظامی کند.
در این شرایط، این احتمال وجود دارد که اسرائیل با پشتوانه ترامپ، حملات خود را به تاسیسات هستهای و زیرساختهای اقتصادی ایران افزایش دهد.
برخلاف بایدن، ترامپ مانعی برای اقدامات اسرائیل نخواهد بود و ممکن است دست آن را برای حملات گستردهتر باز بگذارد.
در چنین شرایطی، جمهوری اسلامی ممکن است به سرنوشتی مشابه عراق تحت حکومت صدام حسین پس از جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ دچار شود؛ حکومتی که تحت تحریمهای شدید، منزوی شد و کنترل درآمدهای نفتی خود را از دست داد اما بهطور کامل سرنگون نشد.
سناریوی سوم: احتمال سرنگونی نظام
سناریوی سوم، احتمال سرنگونی جمهوری اسلامی است که میتواند در اثر مجموعهای از فشارهای داخلی و خارجی رخ دهد.
اعتراضات داخلی و فشارهای خارجی میتوانند به تضعیف پایههای حکومت منجر شوند و به فروپاشی آن بینجامد. این سناریو بهویژه در صورتی محتملتر است که تحریمهای اقتصادی و درگیریهای نظامی با اعتراضات گسترده مردمی و بحرانهای داخلی همزمان شوند.
جمهوری اسلامی در دوره ترامپ با یکی از دشوارترین چالشهای تاریخ خود مواجه خواهد شد.
در سناریوی اول، نظام مجبور به پذیرش خواستههایی خواهد بود که عملا به معنای تضعیف شدید و استحاله آن است.
در سناریوی دوم، مقاومت در برابر فشارها میتواند جمهوری اسلامی را به یک حکومت کاملا ضعیف و منزوی تبدیل کند.
در نهایت، در سناریوی سوم، احتمال فروپاشی حکومت بهطور کامل وجود دارد.
آنچه مسلم است، بازگشت ترامپ نه تنها برای جمهوری اسلامی تقویتی به همراه نخواهد داشت بلکه سرآغاز دورانی از بحرانهای عمیقتر خواهد بود.